سفارش تبلیغ
صبا ویژن

§®¤~ستاره های سربی§®¤~

بزرگترین خودکشس

جیم جونز رهبر یک فرقه مذهبی است که با افکار پوچ و عقب افتاده خود جان مردم را به بازی گرفت.
جیمز جونز مردی از ایالت ایندیانا با دادن وعده برابری «سیاه» و «سفید» عده ای از مردم را به دنبال خود کشید. دو دلیل زیر بیشترین تاثیر را در اعتماد مردم به حرف های وی داشته است: 1 - دهه شصت و اوایل هفتاد اوج نژادپرستی های امریکا بود 2- مردم از توهمات و عواقب جنگ ویتنام خسته بودند. جونز هم فرصت را مناسب دید تا خود را مطرح کند و از خود هویت ساخت و به عبارت دیگر از اب گل آلود ماهی گرفت و وعده سرزمین موعود را داد و با سخنرانی در کلیسای خودش (موسوم به معبد مردم) و همین طور در کالیفرنیا تعداد زیادی از مردم را دور خود جمع کرد و حتی در یکی از سخنرانی هایش چنین گفت: "اگر وجود خدا را در من ببینید اشکالی ندارد" و از زاویه ی دیگر می توان چنین دید که کشیش جونز ادعای خدایی می کرده. در سخنرانی های بعدی خود قدم های فراتری برداشت و عنوان کرد ما باید به سرزمین موعودی مهاجرت کنیم که نه دغدغه ی مالی داشته باشیم و نه از بمب اتمی بترسیم. و در نتیجه یک روز همه را به دور خود جمع کرد و فرمان هجرت داد, هجرت به عمق جنگل های گویانا (کشوری کوچک در امریکای جنوبی). بلافاصله بعد از رفتن به جنگل های گوانا, شهر رویاهای خود و یا همان سرزمین موعود را ساخت و نامش را "جونز تاون" گذاشت . و شروع به فرستادن تصاویر ویدیویی گرفته شده از این شهر به امریکا کرد تا مردم بیشتری را به سمت خود بکشد. هنوز ده الی یازده ماه از ساخته شدن شهر نگذشته بود که گزارشاتی از "جونز تاون" به امریکا رسید که در آن نشان می داد کسانی که قصد خروج از شهر را دارند علاوه بر این که اجازه این کار را دریافت نمی کنند بلکه شکنجه هم می شوند و در ادامه این گزارشات بستگان کسانی که به گوانا رفته بودند دست به دامن مقامات سیاسی امریکا شدند. بعد از این تقاضاهای دسته جمعی دولت امریکا یک سناتور به نام "رایان" به همراه تعدادی از خبرنگاران را به "جونز تاون" فرستاد.
بعد از ورود بی سر و صدای رایان و همراهانش به این شهر عده ا ی نزد رایان رفتند تا مقدمات فرارشان را فراهم کند که این خبر به گوش جونز رسید و بلافاصله دستور قتل آن ها را داد (رایان, خبرنگاران و مراجعه کنندگان به سناتور). سی دقیقه بعد از این کشته شدن ها، جونز، مردم را جمع کرد و اینچنین گفت: «اول کودکان و بعد خودتان سیانور بخورید تا با هم بمیریم».
یک الی دو ساعت بعد از شهر رویاهای جونز 1900 جنازه باقی مانده بود.


من عاشقم

من عاشقم

به پروازی که به اوج می رود...به صدایی که از عمق جان می آید ...به کلامی که آتش و گوهر و رنگی که سرشار از احساس است.

 

من عاشقم

به آسمان که خیره به آنم.به پرواز پرستویی که در آن اعماق و در آن اوج می خرامد...چه خرامیدنی .

به عقابی که در بلندای آسمان نظاره گر خاک است. چه شکوهی...نامش و عروجش همه شکوه است و اقتدار..

به زیبایی غروب آفتاب...به لطافت صدای موج دریا، چون به ساحل افتد...

من عاشقم

به نسیمی که می وزد...به نوری که از شب نمی تابد...به تاریکی مطلقش و به زیبایی  ماه آنگاه  که کامل گردد.

به زیبایی خوشه پروین و به فروزندگی ناهید....

به جلوه جمال تو که هویداست در بیکران دریا ، در آبی آسمان ، گستره صحرا و پهنه دشت.

من عاشقم

به سرعت یوز و گریز غزال .به عظمت وال و زیبایی کلاغ و شکوه شیر...

 

اَ فَلا یَنظُروُنَ اِلَیَ الِاِبِلِ کَیفَ خُلِقَت

می نگرم به اینهمه زیبایی...اینهمه لطافت...

می نگرم به خفاش که نادیده می بیند.به شتر که ناخورده می ماند.روزها..هفته ها...

 

من عاشقم

به صدایی که از لرزش سیمی از تار و عود و گیتار بر می خیزد...به فرمان زخمه ای.

به فریادی که کمانچه می کشد و به هیهات دف آنگاه که می خروشد...خروش تا شهادت...

به ریزش  قطرات آب چون سنتور فرماید.

 و به گریه بی امان نی

 

من عاشقم

به چشمانت و نگاهی که سراسر مهر است و مهر.

به صدایت  و کلامی که سراسر عشق است و عشق...

 به دستانت و گرمایی که سراسر عشق است و مهر

من عاشقم

به خلوتی که در اعماق اعماق  وجودم برای تو ...به یاد تو و به سوی توست...گرانبهاترین سوغاتی ات برای من از سرزمین فرشتگان...

به سکوت..همان که سرشار از نا گفته هاست.

من عاشقم

به گذر زمان...چون شب که روز گردد و چون روز که به تاری شب بیانجامد....

به گذر زمان که به چانه ام مشت سپیدی می نوازد. ..

و به گذر زمان که به قامتم شعر لرزش می سراید....

و من عاشقم به شکرانه ات...به لطفت... که می بینم...می شنوم و می نگارم.

به شکرانه ات که فراموشم نمی کنی...

می دانم

می دانم

می دانم

 


بعد از عبور این همه حادثه در یادت مانده است؟

دستم نه
اما دلم به هنگام نوشتن نام تو می لرزد!
نمی دانم چرا
وقتی به عکس سیاه و سفید این قاب طاقچه نشین نگاه می کنم
پرده لرزانی از باران و نمک
چهره تو را هاشور می زند!
همخا نه ها می پرسند:
این عکس کوچک کدام کبوتر است
که در بام تمام ترانه های تو
ردپای پریدنش پیداست؟
من نگاهشان می کنم
لبخند می زنم
و می بارم!
حالا از خودت می پرسم!
آیا به یادت مانده آنچه خاک پشت پای تورا
در درگاه بازنگشتن گل کرد
آب سرد کاسه سفال بود
یا شورابه گرم نگاهی نگران؟
پاسخ این سوال ساده
بعد از عبور این همه حادثه در یادت مانده است؟

حاتمیکیا، افخمی، صدرعاملی، مهرجویی و بیش از 40 فیلمساز دیگر در ر

23d92bae0ead150484e652e2372b8b2e.jpg

حاتمی‌کیا، افخمی، صدرعاملی، مهرجویی و بیش از 40 فیلمساز دیگر در راه جشنواره

سینمای ما -  با وجود پرسش‌هایی که در زمینه حضور کم فیلم‌های شاخص ایرانی در جشنواره
بیست و هشتم فیلم فجر وجود دارد، نگاهی به فیلم‌های آماده نمایش و در حال
تولید سینمای ایران نشان می‌دهد سینماگران مطرحی در این دوره از جشنواره
حضور خواهند داشت.در حالی که نزدیک به 62 روز به آغاز بیست‌و هشتمین
جشنواره بین‌المللی فیلم فجر زمان باقی مانده است، با نگاهی به اسامی
فیلم‌های در حال تولید و آماده نمایش ایرانی، می‌توان یک فهرست حداقل
44تایی از فیلم‌های جدید سینمای ایران را که احتمال حضورشان در جشنواره
امسال می‌رود، تهیه کرد و منتظر نمایش فیلم‌های متفاوتی از ژانرهای
گوناگون در مهم‌ترین رویداد سینمایی سال بود، که این، برخلاف برخی گفته‌ها
و شنیده‌ها، نشان می‌دهد جشنواره بیست‌وهشتم فیلم فجر نیز از نظر کمی و
کیفی پربار خواهد بود.
از نگاهی دیگر، این فهرست نشان می‌دهد حضور
سینماگرانی که با فیلم‌های اول یا دوم خود در جشنواره آنها را ملاقات
خواهیم کرد (تا اینجای کار) قابل توجه است.

فهرست فیلم‌های ایرانی در راه جشنواره فیلم فجر عبارت است از:

1- ملک سلیمان (شهریار بحرانی)
2- شب واقعه (شهرام اسدی)
3- عصر روز دهم (مجتبی راعی)
4- بیداری (فرزاد موتمن)
5- فرزند صبح(بهروز افخمی)
6- تهران در جست‌وجوی زیبایی (مهدی کرم‌پور- داریوش مهرجویی)
7 - به رنگ ارغوان (ابراهیم حاتمی‌کیا)
8- یک گزارش واقعی(داریوش فرهنگ)
9- آناهیتا (عزیزالله حمیدنژاد)
10 - یک خاطره بگو حواسمو پرت کن (رسول صدرعاملی)
11- پرسه در مه (بهرام توکلی)
12- شکارچی (رفیع پیتز)
13- خواب‌های دنباله دار (پوران درخشنده)
14- زمهریر (علی روئین‌تن)
15- سن پترز بورگ (بهروز افخمی)
16- دوباره پرواز کن (محمدعلی طالبی)
17- چهل سالگی (علیرضا رئیسیان)
18- بیداری رویاها (محمدعلی باشه‌آهنگر)
19- هیچ (عبدالرضا کاهانی)
20- طلا و مس (همایون اسعدیان)
21- کیمیا و خاک (عباس رافعی)
22- چراغ قرمز (علی غفاری)
23- آدمکش (رضا کریمی)
24- معبد جان (محمد درمنش)
25- خیابان بیست و چهارم (سعید اسدی)
26- بار هستی (امیر قویدل)
27- روز داوری (عباس رافعی)
28- زخم شانه حوا (حسین قناعت)
29- پسر آدم دختر حوا (رامبد جوان)
30- ترانه کوچک من (مسعود کرامتی)
31- شکارچی شنبه (پرویز شیخ طادی)
32-خانواده ارنست (محسن دامادی)
فیلم‌های اول:
1- نفوذی (احمد کاوری)
2 - آل (بهرام بهرامیان)
3- سفر مرگ (حسن آقا کریمی)
4- نخودی(جلال فاطمی)
5- باغ قرمز (امیر سمواتی)
6- جایی نزدیک زمین(مهدی رحمانی)
7- روشن خاموش روشن (حمیدرضا چارکچیان)
8- بی‌خوابی (محمدجعفر باقری‌نیا)
9- شکلات داغ (حامد کلاهداری)
10- حوالی اتوبان (سیاوش اسعدی)
11- خاطره (نادرطریقت)
12- گل بارون (شاهین باباپور)

***
فیلم‌هایی چون ناسپاس (حسن هدایت)، بعدازظهر سگی سگی (مصطفی کیائی)، کیفر
(حسن فتحی)، عروسک (ابراهیم وحیدزاده)، شرط اول(مسعود اطیابی)، مرهم
(علیر‌ضا داوود‌نژاد) از جمله کارهای در مرحله فیلمبرداری هستند که احتمال
شرکت آنها در جشنواره بیست و هشتم وجود دارد.

*** به این فهرست
می‌توان به فیلم‌هایی مثل صدسال به این سال‌ها (سامان مقدم)، آتشکار (محسن
امیر‌‌یوسفی) و تسویه حساب (تهمینه میلانی) اشاره کرد که در صورت کسب
پروانه نمایش و عدم تمایل تهیه‌کننده آن‌ها به اکران پیش از جشنواره
می‌توانند در جشنواره فیلم فجر اکران شوند.

*** در صورت آماده شدن نسخه سینمایی «در چشم باد» (مسعود جعفری جوزانی) این فیلم در جشنواره امسال اکران خواهد شد.

***
فیلم‌هایی مثل چیزهایی هست که نمی‌دانی (فردین صاحب‌الزمانی)، راه آبی
ابریشم (محمد بزرگ‌نیا)، لالایی (منیژه حکمت)، پنجاه کیلو آلبالو (مانی
حقیقی) و در شب عروسی (رضا قهرمانی) ‌نیز در مرحله فیلم‌برداری متوقف
شده‌اند، در صورت آغاز مجدد پروسه تولید، زمان لازم را برای رسیدن به
جشنواره دارند.

*** احتمال شرکت فیلم‌هایی چون آسمان محبوب / چه
زندگی شگفت‌انگیزی (داریوش مهرجویی)، تابستان عزیز (امیرشهاب رضویان)، سنگ
اول (ابراهیم فروزش)، صبح روز هفتم (مسعود اطیابی) و... نیز در جشنواره
وجود دارد.

*** فیلم‌هایی چون ازدواج در وقت اضافه (سعید سهیلی)،
یک بازی ساده/لج‌ و لج‌بازی (مهدی برقعی)، سه‌درجه تب (حمیدرضا صلاحمند) ،
رز سفید (کامران قدکچیان)، نظام از راست (محمدرضا ورزی)، پاداش (کمال
تبریزی)، غریبه‌ای در شهر (جهانگیر جهانگیری)، شیر و عسل (آرش معیریان)،
یک جیب پر پول، یک گواهینامه (قدرت‌الله صلح‌میرزایی) نیز به صلاحدید
سازندگان‌شان، قرار است قبل یا بعد از جشنواره اکران عمومی شوند اما در
صورت تغییر این تصمیم، ممکن است سازندگان‌شان فرم شرکت در جشنواره را پر
کنند.

*** از فیلم‌های کودکانه نیز همبازی (غلامرضا رمضانی)، پرواز
مرغابی‌ها (علی شاه‌حاتمی)، پریا (حسین قاسمی جامی) که از جمله فیلم‌های
جشنواره همدان هستند، شانس شرکت در جشنواره را دارند.

***
فیلم‌هایی هم دارای پروانه ساخت هستند یا تقاضا داده‌اند که تا این لحظه
تولید آنها شروع نشده یا متوقف هستند که در صورت تولید در دو ‌ماه آینده،
شاید جزو مسافران جشنواره بیست‌وهشتم باشند. فیلم‌هایی چون: پرنسیب
(تهمینه میلانی)، مستاجر طبقه وسط (محمدهادی کریمی)، از ما بهترون(مهرداد
فرید) و...

*** فیلم‌هایی چون «شور شیرین» (جواد اردکانی) و «تهران
1500»(بهرام عظیمی) نیز بنا به اعلام دست‌اندرکارانش برای جشنواره بیست و
نهم فیلم فجر آماده خواهد شد.

براساس اعلام روابط عمومی معاونت سینمایی، جشنواره فیلم فجر امسال از پنجم الی پانزدهم بهمن ماه برگزار می‌شود.

زندگی نامه شهید علم الهدی

 زندگی نامه شهید علم الهدی (رحمت الله علیه)
سال 1338 «حسین علم الهدی» بزرگ دانشجوی شهید، در خانواده مجاهد مرحوم آیت
الله سید مرتضی علم الهدی دیده به جهان گشود. حسین از شش سالگی به آموزش
قرآن پرداخت و دل در گرو آیات نورانی کتاب الله سپرد. یازده سال بیشتر
نداشت که شروع به تشکیل کتابخانه و جلسات سخنرانی و تدریس قرآن در مساجد
اهواز پرداخت و همزمان با رشد سنی، مبارزات خود را عمیق تر و عملی تر نمود
که نمونه آن به آتش کشیدن سیرک رقاصه های مصری در شهر اهواز بود. شهید علم
الهدی ایمان را با علم می خواست بنابراین به ادامه تحصیل در رشته تاریخ
پرداخت. او از همان آغاز دانشجویی خود در مشهد، با حوزه علمیه آن شهر و به
خصوص با روحانیون مبارزی چون حضرت آیت الله خامنه ای، آیت الله واعظی طبسی
و شهید هاشمی نژاد آشنا شد.
تعصب دینی حسین به گونه ای بود که هیچ
رفتار غیر اسلامی را بر نمی تابید. وی با نصب اعلامیه ها در رهبری تظاهرات
در دانشگاه مشهد نقش عظیمی ایفا کرد. پس از زلزله طبس در کمک به آسیب
دیدگان و بسیج کمک های عمومی نقش فعالی داشت و از آنجا که با هوش سرشار
خود از هر موقعیتی، فرصتی برای مبارزه می ساخت، به هنگام ورود شاه معدوم و
همسر فراریش به طبس، تظاهرات عظیمی علیه آنان به راه انداخت. در بحبوحه
انقلاب که جوانان ایران زمین آماج رژیم طاغوت بودند، حسین با چند تن از
همفکرانش، اولین هسته سازمان موحدین را تشکیل داد.
شهید حسین علم الهدی
به اطاعت از امام راحل (ره) خود ، به مبارزه با طاغوت می اندیشید و شهر و
منطقه خاص برای او معنا نداشت. او به قصاص آتش زدن مسجد جامع کرمان، با
طرح بسیار جالب و ابتکاری، شهربانی کرمان را به آتش کشید و به اهواز
بازگشت. با مشاهده جنایات رژیم سابق به فکر مبارزه افتاد که مزدوران شاه
با تلاش زیاد دستگیرش کردند و مورد شدیدترین شکنجه ها قرار دادند که
کوچکترین اعترافی از حسین نشنیدند، با این حال او را محکوم به اعدام کرده
و به عنوان جوان ترین زندانی سیاسی روانه زندان کردند. با اوج گیری
مبارزات، رژیم مجبور به آزادی زندانیان سیاسی شد و شهید علم الهدی نیز
آزاد شد. به منظور استقبال از امام راحل (ره) به تهران آمد و در کنار
برادران دیگر سازمان موحدین به فعالیت پرداخت و یکی از محافظان مسلح مخصوص
امام (ره) شد.

فعالیتهای فرهنگی شهید سید حسین علم الهدی پس از پیروزی انقلاب اسلامی

آنگاه
با عنایات الهی، رژیم طاغوت سرنگون شد، همه ملت شادمان بودند اما برای
آنها که روزهای تلخ زندان و شکنجه طاغوت را دیده بودند این پیروزی معجزه
آسا بسیار شیرین تر و مسئولیت آفرین بود، به همین جهت کسانی همچون حسین با
همه وجود برای پاسداری و حفظ این نهال تلاش می کردند، حسین همچنانکه در
راهپیمایی های زمان انقلاب نقش مؤثر داشت و همواره یا سخنران بود و یا
قطعنامه راهپیمایی را قرائت می کرد، در ایام پیروزی برای تسخیر شهربانی و
ساواک نقش بسیار مؤثری داشت پس از سقوط کامل نظام طاغوت، او در کمیته ی
انقلاب که در اهواز تشکیل شد نقش اساسی داشت و برای مدتی هم مسئولیت کمیته
انقلاب مستقر در کاخ استانداری خوزستان را به عهده داشت، همچنین عضو اولین
شورای تشکیل دهنده سپاه پاسداران در خوزستان بود اما با توجه به فعالیت
شدید گروهک های منحرف، حسین کم کم تمام مسئولیت های اجرایی را کنار گذاشته
و بیشترین نیروی خود را در برنامه فرهنگی متمرکز نمود. و در کلاسهایی که
در سپاه پاسداران، جهاد سازندگی و دانشگاه اهواز برگزار می شد، حسین تدریس
عقاید و تاریخ اسلام و نهج البلاغه را به عهده داشت، در کنا ر این برنامه
ها سخنرانی در مجالس عمومی، نماز جمعه ها و راهپیمایی های دیگر شهرهای
استان خوزستان را نیز اجرا می نمود. حسین به همراه دو معلم شهید، مجدزاده
و علی جمالپور کلاسهای بسیار پرباری را در اهواز و شهرهای دیگر استان
برگزار و اداره می کردند، کلاسها هم از نظر کیفیت و هم از نظر کمیت در سطح
عالی بود. از نظر کمیت تنها در آخرین ماه رمضانی که حسین فعالیت داشت (سال
1358) حدود 800 شاگرد در کلاسهای متعدد داشت و در هر روز 7 الی 8 کلاس را
اداره می کرد. بعلاوه از آنجا که حسین دارای قدرت ابتکار عجیبی بود،
هنرمندان در رشته های نقاشی و خطاطی را مامور کرده بود که کلیه جریانات
تاریخی صدر اسلام را به شکل تابلوهای زیبایی مجسم نمایند.
و سرانجام
حسین در مقابل اصرار برادران مبنی بر اینکه باید در اهواز بماند، با گفتن
این حرف که تنها با حرف نمی شود و باید عمل کرد، باید به هویزه بروم، به
عنوان فرمانده سپاه هویزه به بسیج عشایر منطقه پرداخت. او سرانجام در
برنامه حمله روز اربعین به همراه 40 تانک دشمن بر اثر اتمام مهمات و تشنگی
و گرسنگی، بعد از دیدن شهادت تک تک همرزمان خود، در حالیکه قرآن به دست
داشت با فریاد الله اکبر به شهادت رسید.
منبع: شبنم عشق صفحه 8 - 5