پيام
Ƹ̵̡Ӝ̵̨̄Ʒمهرزاد
88/9/10
Ƹ̵̡Ӝ̵̨̄Ʒمهرزاد
موافقي
Ƹ̵̡Ӝ̵̨̄Ʒمهرزاد
از حيف نون ميپرسن نظرت راجع به مار چي هست؟ ميگه حيوون خيلي خوبيه اما حيف که همش دمه!
Ƹ̵̡Ӝ̵̨̄Ʒمهرزاد
يکي ميره جوراب بخره ميگه اقا جوراب داريد ميگه مردونه طرف هم دست ميده ميگه مردونه
Ƹ̵̡Ӝ̵̨̄Ʒمهرزاد
چطور بود تکراري نيود
Ƹ̵̡Ӝ̵̨̄Ʒمهرزاد
زن اولي: اين مردها واقعاً خيلي لجوج و يک دندهاندها!
زن دومي: آره ولي حالا چي شده؟
زن اولي: مثلاً اين شوهر من، ديروز درست چهار ساعت براش توضيح دادم، آخرش هم قبول نکرد که نکرد.
زن دومي: خوب چي رو داشتي براش توضيح ميدادي؟
زن اولي:اينکه من آدم پر حرفي نيستم!!!
Ƹ̵̡Ӝ̵̨̄Ʒمهرزاد
تو بگو
Ƹ̵̡Ӝ̵̨̄Ʒمهرزاد
ولي من شنيدم اوني که ميخاس بره تونس بالاخره تونس
Ƹ̵̡Ӝ̵̨̄Ʒمهرزاد
ميگم غير از من و تو کسي نيست ديگه
سيد اسماعيل عمادي
بي ذوق نيستيممممممممممممممممممممممممممممم
Ƹ̵̡Ӝ̵̨̄Ʒمهرزاد
روباه به زاغ گفت به به عجب سرى عجب دمى عجبب پايى! زاغ گفت:غالط کردي! اون دفعه كه پنير روگرفتى كلاس دوم بودم الان دانشگاه ميروم
سيد اسماعيل عمادي
اين يكي خيلي باهال بود.قيافه ي يه فردازخنده روده پرشده هه هه هه هه هه ههههههههههههههههههههههههههههه
Ƹ̵̡Ӝ̵̨̄Ʒمهرزاد
روباه به زاغ گفت به به عجب سرى عجب دمى عجبب پايى! زاغ گفت:غاط کردي! اون دفعه كه پنير روگرفتى كلاس دوم بودم الان دانشگاه ميروم
سيد اسماعيل عمادي
الحمدولله خوبيم ميگذره شماچطورين من ازساعت8تا الان هستم شما نبودي
Ƹ̵̡Ӝ̵̨̄Ʒمهرزاد
جدا منم از ساعت 8 بودم
Ƹ̵̡Ӝ̵̨̄Ʒمهرزاد
كسي ديگه جك جديد داره بگه خجالت نكشيد